کتابخانه علامه دهخدا میاندوآب

با بیش از نیم قرن سابقه فعالیت فرهنگی

کتابخانه علامه دهخدا میاندوآب

با بیش از نیم قرن سابقه فعالیت فرهنگی

کتابخانه عمومی علامه دهخداء، سال 1345 در شهرستان میاندوآب، استان آذربایجان غربی تاسیس شده است؛ در حال حاضر این کتابخانه با بیش از نیم قرن سابقه، جزو قدیمی ترین کتابخانه های عمومی کل کشور است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۴۹
کتابخانه عمومی علامه دهخداء میاندوآب

بیست سال و سه روز

کتاب بیست سال و سه روز  

شهید سید مصطفی موسوی

نویسنده:

سمانه خاکبازان

ناشر:

روایت فتح

 

کتاب بیست سال و سه روز روایت داستانی از زندگی کوتاه اما پر برکت شهید سیدمصطفی موسوی است که به قلم سمانه خاکبازان نگاشته و روایت‌فتح به چاپ رسانده است.

قلب انسان که به ایمانی برسد و قصد پرواز آسمانی داشته باشد، هیچ مانع زمینی نمی‌تواند او را از عروج بازدارد. آقاسید که پدرش اجازه حضور در جبهه‌های جنگ را به او نداده بود، پای رضایت نامه اعزام پسرش سیدمصطفی را بی حرف و حدیث امضا کرد.

سیدمصطفی که از کودکی پسری آرام ونجیب بود، وقتی پای دفاع از حرم حضرت زینب(سلام‌الله) شد، خودش را به آب و آتش زد تا آموزش‌های سخت را بگذراند تا خودش را به سوریه برساند. سنگ‌اندازی فرماندهان و نارضایتی قلبی مادر را هم با لبخند همیشگی‌اش رفع کرد تا هم‌ردیف بهترین جوانان دهه هفتادی به کارزار مبارزه با داعش برساند.

عشق به او روزی نواختن موسیقی با ساز را هدیه داد و روزی چکاندن ماشه تفنگ. و این تقدیر سعادتمند سیدمصطفی بود که در بیست سال و سه روز که از زندگی‌اش گذشت، شهادت را علی اصغر وار بغل کرد.

چرا باید کتاب بیست سال و سه روز را خواند:

برای آنکه بدانیم پیمودن راه سعادت سن وسال نمی‌شناسد. برای آنکه همراه زندگی شهیدی شویم که ناملایمات زندگی، او را از رسیدن به هدفش بازنداشت.

این کتاب به تقریظ مقام معظم رهبری رسیده است.

 

خواندن کتاب بیست سال و سه روز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم:

به همه آنان که به سیره و زندگی نامه شهدا، به خصوص زندگی شهدای مدافع حرم جوان که هم نسل خودمان بودند، پیشنهاد می‌کنیم.

قسمتی از متن کتاب:

وقتی خیال سید مصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته،برگه ی دومی را از لای کتابش بیرون کشید و به آقا سید گفت:«رضایت نامه دوم. امضا می کنی؟»آقا سید لبخندی زد و گفت:«ای کلک. فکرشو می کردی مامان بیاد نه؟»سید مصطفی لبخندی زد و به امضایی که آقا سید پای برگه می انداخت نگاه کرد و گفت:«به مامان نگو. باشه؟»آقا سید نگاهی به چهره خندان پسرش انداخت و گفت:«حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد،بگو چرا انقدر اصرار داری بری؟ برو دانشگاه. درس بخون.الآن مملکت ما به آدم های تحصیل کرده بیشتر احتیاج داره.جنگ حالا حالاها هست.»چهره ی سید مصطفی جدی و لحنش جدی تر شد. نگاهی به چشمان آرام پدر انداخت و گفت:«شاید جنگ حالاحالاها تموم نشه؛اما ممکن من عوض بشم.هیچ تضمینی نیست که پنج ساله دیگه،دوسال دیگه که درس من تموم شد،اون موقع هم همین آدم باشم.»

تقریظ مقام معظم رهبری 

این شرح حال برای من نیز غبطه برانگیز و حسرت زاست. نور این جوان چشم مرا خیره می کند. و ما را متوجه تاریکی های درون خود می کند. آفرین به آن انگیزه نجات بخش که سیدمصطفی ما را به چنین اوجی می رساند.

و مرحبا به صبر و توکلی که پدر و مادری را در فقدان چنین فرزندیآرانش می بخشد.خدا را سپاس که در دوران چنین انسان هایی زندگی میکنیم.  سیدعلی خامنه ای خرداد1403

میزایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۰۳ ، ۱۱:۱۲
کتابخانه عمومی علامه دهخداء میاندوآب

مسابقه «قلم بیدار» فراخوان داد

 

همزمان با سی‌ودومین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران اداره‌کل ترویج کتابخوانی و امور فرهنگی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با هدف نهادینه‌سازی اهمیت قلم و نقش مهم آن در فرهنگ عمومی جامعه، تغییر در فرهنگ خواندن جامعه از طریق نوشتن و پدیدآوردن آثار مکتوب فاخر و همچنین شناسایی و پرورش شاعران و نویسندگان نوقلم با استفاده از ظرفیت محافل ادبی کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور، به برگزاری مسابقه مردمی «قلم بیدار» با شعار «لذت نگارش با خودنویس» اقدام کرده است.

 

علاقمندان در گروه‌های سنی ۱۰ تا ۱۸ سال، می‌بایست صرفاً با استفاده از ابزار نوشتاری خودنویس و با محدودیت حداقل ۷۰۰ کلمه و حداکثر ۱۵۰۰ کلمه (در رشته داستان) آثار خود را با موضوع رویدادنگاری یا خودنوشتی از وقایع جذاب زندگی روزمره (خانواده، محیط کار، مدرسه، ورزش و…) ارسال کنند. طبعاً در انتخاب آثار برتر، هر دو مؤلفه محتوا و زیبانویسی، در یک تا دو صفحه، در نظر گرفته خواهد شد.

 

شرکت‌کنندگان می‌توانند برای ارسال آثار، تصویر متن نگارش شده را در سامانه کتابخون به‌نشانی سامانه کتابخون بارگزاری کرده یا برگه مسابقه را به نزدیکترین کتابخانه عمومی سراسر کشور تحویل دهند؛ همچنین می‌توانند اثر خود را به دبیرخانه مسابقه به‌نشانی: تهران، میدان امام خمینی(ره)، خیابان امام خمینی(ره)، کوچه پست، پلاک ۱، اداره‌کل ترویج کتابخوانی و امور فرهنگی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور ارسال کنند.

 

مهلت ارسال آثار تا ۲۷ دی‌ماه ۱۴۰۳ بوده و نتایج مسابقه، ۱۷ اسفندماه ۱۴۰۳ اعلام خواهد شد. در پایان از ۹ نفر از برگزیدگان در سه سطح، با جوایز نقدی ۵۰، ۳۰ و ۲۰ میلیون ریالی و جوایز غیرنقدی همچون اهدای لوح تقدیر و خودنویس نفیس از سوی شرکت بیدار و همچنین، چاپ آثار برگزیده در مجله بخارا تقدیر می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۳ ، ۱۲:۲۳
کتابخانه عمومی علامه دهخداء میاندوآب

 

همزمان با سی‌و دومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، طرح عضویت رایگان و بخشودگی جرائم دیرکرد منابع امانی در کتابخانه‌های عمومی آذربایجان غربی اجرا می‌شود.
علاقه‌مندان در روزهای 23 و 24 و 26 آبان ماه می توانند با مراجعه به سامانه سامان و پرتال‌های کتابخانه‌ای و یا مراجعه حضوری به کتابخانه های عمومی، کد تخفیف عضویت رایگان دریافت نمایند.  
همچنین در این طرح، اعضایی که منابع امانی‌شان شامل جرائم دیرکرد می‌شود، در صورتی که در روزهای 23 و 24 آبان‌ماه به کتابخانه عودت دهند، مشمول تخفیف ۱۰۰ درصدی جرائم دیرکرد خواهند شد.
گفتنی است اعتبار کدهای تخفیف عضویت رایگان تا ۳۰ آذرماه خواهد بود و فهرست پرتال کتابخانه‌های عمومی در سامانه مدیریت کتابخانه‌های عمومی نیز در نشانی www.samanpl.ir  در دسترس است.

تمدید شد تا 28 آبان ماه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۰۳ ، ۱۴:۰۷
کتابخانه عمومی علامه دهخداء میاندوآب

ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران شد - 19.06.2021, اسپوتنیک ایران

رئیس جمهور شهید در سخنرانی خود در سال 1401 در میان جمع کثیری از دانشجویان با اشاره به لفاظی اخیر رئیس جمهور آمریکا گفت: رئیس جمهور حواس‌پرت آمریکا ظاهرا گفته که می‌خواهیم ایران را آزاد کنیم، اما نمی‌داند که ملت ایران 43 سال قبل از چنگال آمریکا آزاد شده و جوانان ایران اسلامی هرگز اجازه نمی‌دهند ایران دوباره به اسارت آمریکا درآید.

وی با اشاره به اینکه قرآن کریم، ائمه هدی(ع) و پیشوایان دین به همه انسان‌ها برای گرفتار نشدن به استکبار و فرعونیت هشدار داده‌اند، افزود: استکبار نه فقط باعث سقوط یک فرد بلکه باعث سقوط یک جامعه می‌شود.

دکتر رئیسی نماد و نمود امروز استکبار را نظام سلطه حاکم بر آمریکا دانست که امام راحل عظیم‌الشان از او تعبیر به شیطان بزرگ کردند و اظهار داشت: امریکا برای اینکه به منافع خود برسد، حاضر است بسیاری ملت‌ها و مردم در جای، جای دنیا از بین بروند، یا منافع مادی و معنوی آنها به خطر بیفتد.

رئیس جمهور تأکید و تکرار در توجه دادن ملت‌ها به خطر استکبار را در همین راستا عنوان و تصریح کرد: ملت بزرگ ایران با انقلاب شکوهمند خود مبارزه با استبداد و استعمار را در دستور کار قرار داد و در 22 بهمن 57 به حکومت ستمشاهی مورد حمایت مستکبرین، پایان داد، اما اگر حرکت بزرگ دانشجویان خط امام نبود، جریان مبارزه با استعمار ناقص بود؛ حرکت عظیم دانشجویان با بصیرت ما در 13 آبان 58 جریان مبارزه با استکبار را کامل کرد.

آیت‌الله رئیسی همچنین روز مبارزه با استکبار جهانی را نماد اقتدار و مظلومیت ملت بزرگ ایران دانست و خاطرنشان کرد: 13 آبان سالروز تبعید رهبر عظیم‌الشأن ملت ایران، سالروز شهادت جمعی از دانش‌آموزان عزیز و روز دانش‌آموز و سالروز حرکت با بصیرت دانشجویان ما و روز مبارزه با استکبار است.

رئیس جمهور شهید با بیان اینکه آمریکا نقش اول را در این جنگ‌ها و خونریزی‌ها دارد، اضافه کرد: دخالت نظامی در دیگر کشورها به نام مبارزه با تروریسم و آزاد کردن ملت‌ها، بنیانگذاری و حمایت از گروه‌های تکفیری مثل داعش و النصره، حمایت از جریان‌های تجزیه‌طلب و تروریسم در بسیاری از نقاط عالم و به راه انداختن نظام‌های تحریمی علیه کشورهای مستقل بویژه ایران اسلامی و بسیاری از جنایت‌های دیگر از جمله مصادیق عملکرد استکباری آمریکا هستند.

آیت الله رئیسی در ادامه توصیف خوی استکباری و سلطه‌گری آمریکایی‌ها گفت: آنها نمی‌خواهند در عالم حرف و سخن و رأی مردم حاکم باشد بلکه خواستشان این است که به میل و اراده آنها عمل شود و ملتها مانند آنها بیندیشند و عمل کنند و کشورها برای آنها گاو شیرده باشند.

رئیس جمهور با اشاره به ادعای عجیب و مضحک طرفداری آمریکایی ها از آزادی و حقوق انسانها برغم داشتن کارنامه ننگین مملو از جنایت تصریح کرد: کجای عالم چنین ادعایی را از شما می‌پذیرند؟ مگر خودتان به بنیانگذاری گروه تروریستی - تکفیری داعش که امروز در عالم جنایت می‌کند، اعتراف نکردید؟ نتیجه 20 سال حضور شما در افغانستان جز جنگ، خونریزی، جنایت و ویرانی چیز دیگری بود؟! مگر 35 هزار کودک معلول نتیجه مستقیم جنگ آمریکایی‌ها و حضور آمریکایی‌ها در افغانستان نیست؟ همه این جنایات و اقدامات تروریستی که آمریکایی‌ها در نقاط مختلف دنیا با روش‌های مختلف مرتکب می شوند به نام آزادی و ادعای طرفداری از حقوق بشر است.

رئیس جمهور حواس‌پرت آمریکا ظاهرا نمی‌داند ایران 43 سال قبل از چنگال آنها آزاد شد!

دکتر رئیسی سپس به لفاظی اخیر جو بایدن رئیس جمهور آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد و گفت: چند ساعت قبل مطلع شدم، رئیس جمهور آمریکا سخنانی را بر زبان آورده که شاید از حواس‌پرتی که دارد ناشی شده باشد، چرا که پیش از این از تریبون‌های رسمی چنین ادعاهایی مطرح نمی‌شد. ظاهرا او گفته است ما بنا داریم ایران را آزاد کنیم! آقای بایدن! ایران 43 سال قبل از چنگال شما آزاد شد و مصمم است دیگر به اسارت شما در نیاید و ما هرگز گاو شیرده نخواهیم شد.

رئیس جمهور تاکید کرد: ملت ایران بارها از روی بصیرت، دشمن‌شناسی و دشمن‌ستیزی این مواضع را اعلام کرده است و امروز دهه هشتادی ها و دهه نودی‌‌ها هم همین مواضع را بر زبان جاری می‌کنند؛ به رفتار و گفتار برخی افرادی معدود گول خورده و خائن به ملت بزرگ ایران نگاه نکنید.

آیت الله رئیسی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران علیرغم همه تهدیدها و تحریم‌های شما، امروز در مسیر پیشرفت قرار دارد، تصریح کرد: کشوری که روزی شما سیم‌خاردار به رزمندگانش نمی‌دادید، امروز یکی از تولیدکنندگان صنایع پیچیده هسته‌ای و نظامی است. شما هرگز گمان نمی‌بردید کشوری که سالها او را تحت تحریم های ظالمانه قرار دادید امروز بتواند 95 درصد داروی مورد نیاز مردمش را در داخل تولید کند. مگر ما با تحریم‌ها و تهدیدهای شما متوقف می‌شویم؟ مگر حرکت قطار پیشرفت در کشور کند خواهد شد؟

رئیس جمهور ادامه داد: در محضر رهبر حکیم و فرزانه‌ ملت بزرگ ایران اشاره کردم که در جریان سفر به نیویورک و دیدار با دبیرکل سازمان ملل اولین سخن او به بنده این بود که آقای رئیس جمهور من از شما و ملت ایران عذر می‌خواهم که نتوانستم علیرغم تلاش‌ها تحریم واکسن کرونا را از کشور شما بردارم و من در پاسخ گفتم که آقای دبیرکل ما امروز از وارد کننده واکسن به تولید و صادر کننده آن در جهان تبدیل شده ایم و 6 واکسن در ایران تولید می‌شود و در صنایع مختلف جوانان متخصص و برومند ایرانی حرف برتر را در منطقه و جهان می‌زنند.

جوانان با اراده ما اجازه نمی‌دهند خیال باطل دشمن در متوقف کردن پیشرفت ایران محقق شود

رئیس جمهور شهید افزود: بله دشمنان به دنبال کند کردن این قطار پرشتاب هستند، اما زهی خیال باطل! جوانان ما، مردان و زنان ما، دختران و پسران با اراده ما هرگز اجازه نخواهند داد امیال پلید شما در این کشور اجرایی شود.

رئیس جمهور با بیان اینکه روزی آمریکایی ها می خواستند صادرات نفت ایران را به صفر برسانند، تولید را در کشور کند و متوقف کنند و ملت ایران را به زعم خود در جهان منزوی کنند، اما در همه این توطئه ها شکست خوردند، اظهار داشت: امروز حضور ایران در منطقه تعیین‌کننده است و همه از جمله آمریکایی ها خوب می‌دانند و به آن نیز معترفند که هیچ معادله‌ای در منطقه بدون نظر موافق ایران اسلامی رقم نخواهد خورد.

رئیس جمهور با اشاره به ایجاد داعش از سوی آمریکایی‌ها و قتل و کشتار مردم مسلمان منطقه از سوی این گروهک گفت: ایران اسلامی برای حفظ منطقه از حضور دست‌نشاندگان آمریکا حرکت کرد و حاج قاسم سلیمانی تبدیل به نماد مبارزه با تروریسم در عالم شد. منطقه امن و نقشه آمریکایی‌ها نقش بر آب شد، اما آنها همچنان دنبال فتنه‌گری بودند تا حرکت ملت ایران را کند کنند، اما هر چه کردند دیدند که حرکت ملت ایران در مسیر پیشرفت همچنان شتابان است.

دکتر رئیسی خطاب به مردم، جوانان، ‌دانش‌آموزان و دانشجویان با بصیرت و آینده‌ساز کشور افزود: امروز دشمن وحدت و انسجام ملی ما را هدف قرار داده است؛ اقوام مختلف از کردهای عزیز، بلوچ‌های گرامی، لر، ترک، فارس، ترکمن، عرب، عجم، همه بدانند امروز آمریکا و دشمنان انقلاب اسلامی انسجام و وحدت ملی ما هدف قرار داده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۳ ، ۰۹:۳۰
کتابخانه عمومی علامه دهخداء میاندوآب

سیزدهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی

 

سیزدهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۳ ، ۰۹:۵۵
کتابخانه عمومی علامه دهخداء میاندوآب

سیزدهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی

سیزدهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۳ ، ۰۹:۵۲
کتابخانه عمومی علامه دهخداء میاندوآب

سیزدهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی

سیزدهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۳ ، ۰۹:۱۵
کتابخانه عمومی علامه دهخداء میاندوآب

 

منابع طرح «کتاب‌خوان ماه» ویژه آبان ۱۴۰۳ معرفی شد

اگر من کتاب بودم

پدیدآور:‌ ژوزه ژارژه لتریا

مترجم:‌ محمد آرا

 ناشر:‌ نارنگی؛ تعداد صفحات:‌ 60

گر من کتاب بودم، کتابی درباره‌ی کتاب است؛ کتابی که به کودک می‌آموزد کتاب چه توانایی‌هایی دارد و با کتاب چه توانایی‌هایی پیدا می‌کند. اینکه کتاب چقدر می‌تواند دنیا را جای بهتری کند، اگر اهلش شد. «اگر من کتاب بودم»، همان‌قدر که برای کودکان مفید است برای بزرگسالان نیز مفید و مایه‌ی تذکّر است، که بدانند کتاب برای تزئیین نیست؛ که بدانند کتاب بهترین رفیق ایام تنهایی است. این که چگونه باید با کتاب بود و چگونه باید کتاب را خواند نیز از دیگر پیام‌های داستان است که با تصاویری الهام‌بخش و خلاقانه و جذاب، مخاطب را با اهمیت کتاب و کتابخوانی آشنا می‌کند و او را تشویق می‌کند با کتاب، خود و دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
اگر من کتاب بودم با اینکه حذف کردن را دوست ندارم، فکر می‌کنم واژه‌ی «نادانی» را بیرون می‌انداختم.

اگر من کتاب بودم دوست نداشتم کسی برای خودنمایی وانمود کند که مرا خوانده.

اگر من کتاب بودم شاید بیشتر از هر واژه‌ی وحشت‌آوری از واژه‌ی «فراموشی» می‌ترسیدم.

اگر من کتاب بودم دوست داشتم از کسی بشنوم که می‌گوید: «این کتاب زندگی من را دگرگون کرد.» (ص ۵۰ تا ۶۰)

منابع طرح «کتاب‌خوان ماه» ویژه آبان ۱۴۰۳ معرفی شد

«زینب بانوی قهرمان کربلا»
پدیدآور:‌ عایشه بنت الشاطی؛ ترجمه و نگارش: حبیب جایچیان (حسان) – مهدی آیت الله‌زاده‌ی نائینی
ناشر:‌ امیرکبیر
تعداد صفحات: ۱۷۳

مسلمانان اهل سنت مصر از دیرباز به داشتن غیرت و محبت ویژه به ساحت حضرت زینب شهره بوده‌اند؛ آنچنان که اخوانی‌ها بعد از روی کار آمدن (بعد از سقوط حسنی مبارک)‌ با توجه به گرایش‌های افراطی سلفی برخی از سران این جریان، بنا داشتند متعرّض حرم منتسب به ایشان شوند اما با واکنش بسیار سخت و تند مسلمانان اهل سنت مصر مواجه شدند؛ با این پیام روشن که: هر دستی به سمت مسجد سیده زینب دراز شود آن دست را قطع می‌کنیم! لذا عقب‌نشینی کردند که گواه دیگری بود بر شدّت محبت و غیرت و اعتقاد مسلمانان اهل سنت مصر به این جایگاه منتسب به دختر بزرگوار امیرالمؤمنین علیهما السلام بود.

نویسنده‌ این اثر درخور نیز، که خود از اهل سنت است، در مقدمه‌ی کتاب بیان می‌دارد که چگونه در زمانی که مادرش پابه‌ماه بوده و بدحال، پدر به او و خواهر بزرگترش فاطمه (که باز هم این نامگذاری دختر اول از سوی پدر نویسنده نشان از محبت اهل سنت مصر به اهل بیت علیهم‌السلام است) می‌گوید: «نگران مادر نباشید! خدا با اوست و من نمی‌توانم این سفر را به تأخیر بیاندازم یا لغو کنم؛ چراکه مجلس یادبود بانو زینب سلام‌الله‌علیهاست» و نویسنده این‌جا برای اولین بار با نام بانوی قهرمان کربلا آشنا می‌شود و بعدها این آشنایی، روزافزون و در نهایت منجر به خلق این اثر درخور و ارزشمند می‌شود.

کتابی که به تولد و دوران کودکی، سیر، خطبه‌ی حماسی ایشان در کوفه و شام، روز عاشورا و حوادث پس از آن پرداخته و سعی دارد مخاطب را به شناختی بهتر و عمیق‌تر از زوایای مختلف زندگی و سیره‌ی حضرت زینب کبری سلام‌الله‌علیها برساند و نیز با نقش بی‌نظیر و بی‌جایگزین ایشان در حفظ پیام عاشورا و به تبع آن حفظ اسلام ناب محمدی آشنا کند.

حبیب‌الله چایچیان و مهدی آیت‌الله‌زاده‌ی نائینی با جذابیت و دقتی کم‌نظیر این اثر را ترجمه کرده‌اند و با توجه به اینکه منابع کتاب از مصادر اهل سنت است، هر جا لازم بوده (که البته موارد نادر بوده)‌ با دقت علمی مناسب، پانویس‌هایی ارزشمند زده که بر غنا و دقت کتاب افزوده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

زینب به خاطر می‌آورد که چگونه پدرش علی (کرّم‌الله‌وجهه) اهل کوفه را سرزنش می‌کرد و از آنان گله و شکایت می‌نمود؛ سپس نگاه خویش را به دورتر از آن‌جا، آن‌جا که اجساد پاره‌پاره‌ی شهدای خاندان او در بیابان به خاک افتاده بودند، امتداد داده و بار دیگر نگاهش بر آن مردمی که اشک می‌ریختند، قرار بگرفت؛ و در این هنگام بود که به آنان اشاره نمود تا ساکت شوند؛ در تمام مدتی که زینب علیهاالسلام سخن می‌گفت، مردم از پیشمانی و ندامت و ذلت سر به زیر افکنده بودند و زینب می‌گفت: «ای مردم کوفه! آیا گریه می‌کنید؟! هرگز اشک چشمانتان نایستد و ناله‌هایتان خاموش نگردد! در حقیقت مثَل شما مثَل زنی است که رشته‌ی خویش را پس از محکم بافتن، پنبه نماید. سوگندهای خویش را مابین خود دستاویز فساد قرار دادید. آگاه باشید! بد است آن بار گناهی که بر دوش گرفتید. آری قسم به خدا، که بسیار بگریید و اندک بخندید...» (ص ۱۳۵ و ۱۳۶)

منابع طرح «کتاب‌خوان ماه» ویژه آبان ۱۴۰۳ معرفی شد

 

«سفر به آن سوی دریاها» (جلد ۱ از مجموعه سرگذشت استعمار)
پدیدآور: مهدی میرکیایی
ناشر: سوره مهر
تعداد صفحات: ۱۳۶

متأسفانه شماها کتاب کم می‌خوانید؛ این نگاهی به تاریخ جهان، نوشته‌ نهرو است که کیفیت ورود انگلیس‌ها به هند و اینکه در هند چه کار کردند را شرح داده است. من اخیراً کتابی دیدم که یکی از همین نویسندگان خودمان که من از نزدیک با ایشان آشنایی ندارم نوشته، به نام «سرگذشت استعمار»؛ پانزده شانزده جلد کتاب ۱۲۰، ۱۵۰ صفحه‌ای است که تشریح می‌کند استعمار چگونه در قاره‌ آمریکا و در قاره‌ آسیا توانست ثروت‌های این‌ها را از بین ببرد و خودش را ثروتمند کند. کشور انگلیس ثروتمند نبود، فرانسه ثروتمند نبود، کشورهای اروپایی ثروتمند نبودند؛ اینها ثروت کشورهای دیگر را گرفتند.

این‌ها به وسیله‌ سلاح توانستند چنین کارهایی را بکنند. ذهن‌های خلّاقی داشتند؛ تلاش هم خیلی کردند؛ اهل خطرپذیری بودند؛ اینها خصوصیات خوب اروپایی‌ها است اما از این خصوصیات چه استفاده‌ای کردند؟ ایجاد نظام سلطه در عالم. نظام سلطه یکی از بلاهای بزرگ امروز دنیا که هنوز تمام نشده و ان‌شاءالله تمام خواهد شد. نظام سلطه یعنی دنیا تقسیم بشود به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ یک عده‌ای حتماً بایستی قدرتمندانه بر همه‌ دنیا حکمرانی کنند، کشورهای دیگری هم بایستی زیر پوشش‌های مختلف از اینها اطاعت کنند؛ این نظام سلطه است که آن را پیشرفت علمی اروپا به وجود آورد."

این‌ها بخشی از سخنان رهبر معظّم انقلاب است که در آن به مجموعه‌ی ارزشمند و جذاب سرگذشت استعمار نیز اشاره کرده‌اند و آن را از گزینه‌های مناسب برای فهمیدن حقایقی که کمتر از آن‌ها شنیده‌ایم، توصیه می‌کنند.

اگر برای شما هم ماجرای کشف قاره آمریکا مشکوک به نظر می‌رسد، یا دلیل شکاف عمیق طبقاتی بین کشورهای دنیا را نمی‌دانید، یا برایتان جالب است بدانید که انگیزه‌ی اولیه برای استعمار چه بود و اولین استعمارگران چه کسانی بودند و چگونه چه چیزهایی را از کجا به یغما بردند؛ اینکه چگونه پرتغالی‌ها از استعمار آفریقا به استعمار هند روی آوردند و نقش واسکودوگامای معروف در این میان چه بود؛ اینکه نقش استراتژی تفرقه بیانداز و حکومت کن از نخستین سال‌های بروز استعمار توسط چه کسانی و علیه چه کسانی پیاده شد؛ اینکه واسکودوگامای معروف چگونه اموال کشتی ۳۸۰۰ مسافر مرد و زن و بچه که از حج و مکه به طرف هند بازمی‌گشتند را غارت می‌کند و کشتی را با مسافرانش به آتش می‌کشد تا در کنار ثروت فراوان، پیامی هولناک به والیان هندی مخالف خود بدهد؛ اینکه اولین حاکمان دست‌نشانده‌ی استعمار را چه کسی بر چه سرزمینی و پس از چه اقداماتی بر سر کار گذاشت و حاصل این انتصاب چه شد؛ و دانستن خیلی اینکه‌های دیگر، می‌توانید به این اثر مهیّج که از پشت پرده‌ی تاریخ نگاشته‌شده‌ توسط فاتحان خبر می‌دهد رجوع کنید؛ چراکه نویسنده‌ی محقّق و خوش‌قلم این مجموعه، با ارائه‌ی مستندات تاریخی محکم و با روایتی روان و گیرا، باعث می‌شود مخاطب، نگاهی جدید به تمدّن به ظاهر اتوکشیده‌ی غرب پیدا کند. نگاهی جدید که برای این برهه‌ی بسیار خاص از تاریخ که در آن هستیم بدان نیازمندیم.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

دو سال بعد، واسکو دوگاما دوباره راهی هند شد. گاما هنگامی که به کالیکوت نزدیک می‌شد، با یک کشتی پر از حاجیان مسلمان که از مکه به هند برمی‌گشتند، رودررو شد. کشتی حامل ۳.۸۰۰ مسافر مرد و زن و بچه بود. گاما دستور داد کشتی را در وسط دریا متوقف کنند تا از مسافران دوزاده هزار دوکا (واحد پول پرتغال) باج بگیرند. پرتغالی‌ها سپس کالاهایی را که حدود ده هزار دوکا ارزش داشت از مسلمانان گرفتند و بعد همه‌ی آن‌ها را با کشتی‌شان آتش زدند.

گاما با این اقدام پیغامی ترسناک برای شاهزاده کالیکوت فرستاد تا در مذاکرات بعدی موفق‌تر باشد.

هنگامی که گاما به کالیکوت رسید، شاهزاده گروهی را برای مذاکره با او اعزام کرد. گاما پاسخ داد که قبل از هر اقدامی باید مسلمانان از شهر خارج شوند. او هنوز خاطره تجار عرب را که مردم را به نخریدن اجناس پرتغالی‌ها تشویق می‌کردند، در ذهن داشت.

شاهزاده زیر بار نرفت. گاما هم شهر را با توپ‌های کشتی‌هایش زیر آتش گرفت. از سویی، ورود تمام کشتی‌های بازرگانی به بندر را ممنوع کرد.

گاما سپس راهی کوشن شد. راجه‌ی کوشن که پیش از این در رقابت با شاهزاده‌ی کالیکوت همکاری گسترده‌ای با پرتغالی‌ها داشت، با ورود آن‌ها دچار وحشت شد. گاما از او خواست به او حق داده شود که هر قدر ادویه که می‌خواهد، با هر قیمتی که خود تعیین می‌کند، بخرد؛ همچنین راجه با احداث قلعه‌ی پرتغالی و نمایندگی تجاری آن‌ها در کوشن موافقت کند! (ص ۳۳ و ۳۴)

 

منابع طرح «کتاب‌خوان ماه» ویژه آبان ۱۴۰۳ معرفی شد

«مه و دود»
پدیدآور:‌ سجاد خالقی
ناشر: مهرستان
تعداد صفحات:‌ ۱۳۹

یکی از ثروتمندان مازندران متوجه می‌شود که از سوی رضاخان تهدید شده تا زمین‌های بسیار ارزشمند خود را به او ببخشد. او اموالش را در حضور بزرگان منطقه، وقف و سه سند از آنها تهیه می‌کند. دو سند از بین می‌رود و تنها یک سند باقی مانده. برای حفظ املاک، گروهی از مبارزان مازندران، سند را برداشته و فرار می‌کنند. شاه برای سند جایزه می‌گذارد.

لاچین که به دلیل تمرد از فرمانده‌اش برای نکشتن مردم، محکوم به اعدام و فراری است و می‌خواهد با این خوش‌خدمتی جبران مافات کند، با جانقلی (شخص معتادی که برای پول هر کاری می‌کند، حتی آدم‌کشی) که او هم به شدّت نیازمند پول است، چراکه بدهی زیادی دارد و طلبکارها می‌خواهند دو دخترش را به جای بدهی تصاحب کنند، برای پیدا کردن سند راهی چهارمحال می‌شوند تا فردی به نام خدامراد را که روزگاری شخصی خشن و آدمِ خان بوده و به سلاخ معروف است پیدا کنند، تا با کمک او به عنوان بَلَدِ راه بتوانند به سند دست یابند.

خدامراد که زنش توسط خان آزار فراوان دیده به همراه پسر نوجوانش اردشیر تنها و دور از دِه زندگی می‌کند (او خیلی مراقب است که پسرش از گذشته‌ی تیره و تارش باخبر نشود و تحت تأثیر گذشته‌ی او قرار نگیرد.)، به این شرط که جانقلی پسرش را با سواد کند قبول می‌کند به آن‌ها کمک کند و هر سه راهی می‌شوند. اما اردشیر پسر خدامراد که قرار بود در کلبه بماند نیز به آنها می‌پیوندد. در مسیر پیدا کردن مبارزان، اتفاقاتی رخ می‌دهد که هر سه ناگزیر می‌شوند زندگی و پیشینه‌ی  خود را تعریف کنند. آنها در مسیر گاه با هم گلاویز شده و گاه در کنار هم قرار گرفته و جان یکدیگر را در شرایط سخت نجات می‌دهند.

در نهایت درون دره‌ای مخوف جسدی پیدا می‌کنند که سند را همراه دارد. آنها سند را برداشته و برمی‌گردند. در راه برگشت با نیروهای رضاشاه برخورد کرده که به آبادی‌ها حمله کرده و مردم را قتل عام کرده‌اند، با آنها درگیر شده و بعد از کشتن‌شان اسلحه‌ها، گاری و غذایشان را برمی‌دارند.

در پایان با سربازان متفقین متجاوز به ایران مواجه می‌شوند که می‌خواهند شهر را تصرف کنند؛ آن ها از خیر سند و جایزه‌اش می‌گذرند و با این تفکر که خاک ایران نباید به دست دشمن بیافتد برمی‌گردند و به جنگ با متفقین متجاوز می‌روند.

با مطالعه این کتاب مخاطب نوجوان با اثری درخور مواجه است، جذاب با شخصیت‌پردازی عالی و فضاهایی مشابه داستان‌هایی جستجوگرانه با بیانی کاملاً غیرشعاری که حکایت‌گر بخشی از تاریخ عصر پهلوی اول و اوضاع و احوال مردم ایران در آن ایام است.

نویسنده به طبیعت زیبای استان چهار محال و بختیاری می‌رود و دوران رضاخان، ظلم و بیداد حاکم بر جامعه، نظام خان‌سالاری که بر مال و ناموس مردم دست‌درازی می‌کند و فقر و فلاکت و بی‌سوادی و در نهایت سر تعظیم فرود آوردن حکومت دست‌نشانده در برابر هجوم بیگانگان را به تصویر می‌کشد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

- تنگه همین جاست تنگه زندانه رفتن توش راحته؛ اما بیرون اومدن تقریباً محاله.

همه درون تنگه را نگاه کردند، سفیدی خالصی همه جا را گرفته بود و نمی‌شد انتهای آن را دید. خدامراد به راهش ادامه داد. دو طرف تنگه بیشتر از صد قدم فاصله نداشت آفتاب عصر به زحمت تا پایین دره می‌رسید. خدامراد جلو رفت؛
- آفتاب فقط وسط ظهر تا ته دره می‌رسه، بریم.

اردشیر اولین کسی بود که پشت سر پدرش راه افتاد و از شیب پایین رفت، لاچین به مسیر دره نگاهی انداخت و رو به جانقلی کرد:

- مطمئنی بریم اون تو زنده میاییم بیرون؟

جانقلی پشت سر اردشیر راه افتاد

 - نه وقتی میری توی حبس، فقط خدا می‌تونه آزادت کنه.

چند قدم دور شد و تا کمر وسط برف فرو رفت و از همان جا داد زد.

- اگه از شیکم سیری اومدی از همین جا برگرد.

اردشیر ایستاده بود. مردهای پشت سرش را نگاه می‌کرد؛ دو انسان که سختی‌های زندگی خیلی زود آنها را به دنیای بزرگترها پرتاب کرده بود. حالا او هم یک‌باره به دنیای واقعی پرتاب شده بود. سخت‌گیری‌های پدرش او را آماده‌ی این اتفاق کرده بود، به طرف پایین راه افتاد. حالا او بزرگتر از همیشه بود؛ عقاب کوهستان، باشکوه و قدرتمند، با بال‌های کاملاً باز، بالای سرشان پرواز می‌کرد که از دهانه‌ی تنگه رد شدند. (ص ۷۸)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۳ ، ۱۲:۲۰
کتابخانه عمومی علامه دهخداء میاندوآب

سیزدهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی

 

سیزدهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی

 

سیزدهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۳ ، ۰۹:۱۶
کتابخانه عمومی علامه دهخداء میاندوآب